بار سومی هست که می بینمش .
برام از پروژه ناتمومش میگه . از این که با خیلی از سرشناس های کشور تو این رشته صحبت کرده و بهش گفتن نمیشه با این استدلال که تا حالا کسی نتونسته پس ایشونم نمی تونه !
بهش میگم با شناختی که ازت پیدا کردم با پشتکارت از پس هر کاری برمیای . بهش میگم اگر مبنای تونستن یا نتونستن ما دستاورد آدم آدم های قبل ما بود که الان باید تو غار زندگی می کردیم و با امکانات اولیه .
بهش میگم تلاشت رو بکن . گاهی اگر کاری رو نکنیم تو زندگی مون ، مدیون خودمون میشیم . با این تصور که اگر شروعش می کردم ، می تونستم! و این جوری تا آخر عمر خودمون رو نمی بخشیم ...
همین حین که دارم این جملات رو بهش میگم یاد یه جمله میفتم " وقتی کسی رو داریم نصیحت می کنیم ، داریم بهش حرف هایی رو می زنیم که خودمون نیاز داریم بشنویم و بهش عمل کنیم...."
پی نوشت : عمیقا امیدوارم موفق شی پرتلاش ِ بی ریا :)
آقا اومدم بگم حس غریبی دارم با اینجااا
خوبی چه خبرااا
خودمم خیلی باهاش ارتباط برقرار نمی کنم
عالی ام خداروشکر
اشکم اومد با خوندن این پستت
انگار خیلی نیاز داشتم به خوندنش
#عزیزکم:)